وینی د پو، پیگلت، جغد و تیگر که دیگر نمیخواهند در سایهها زندگی کنند، نبرد خود را به شهر اشداون میبرند و ردی خونین از مرگ و ویرانی پشت سر خود به جا میگذارند.
این داستان، ماجرای یک قتل وحشتناک را روایت میکند که دفتر دادستانی شیکاگو را زمانی که یکی از اعضای خودشان مظنون به ارتکاب این جرم است، زیر و رو میکند.
داستان سریال درباره شرکتی است که با مشکلات مالی رو به رو است و تصمیم به کاهش تعداد شُعب خود میگیرد و حال سریال مروری بر زندگی روزمره کارکنان شرکت دارد...
رونالد گِلَدن عضو یک هیئت منصفه در دادگاهی در لس آنجلس است. از نظر او هیچ چیز این دادگاه غیرعادی نیست؛ غافل از آنکه تمام اعضای دادگاه، از دیگر اعضای هیئت منصفه گرفته تا قاضی، شاکی و متهم همه بازیگر هستند و همه چیز صحنه سازی شده است!
پس از اینکه آکیرا نینومیا به طور معجزه آسایی از حمله وحشیانه یک مهاجم ناشناس با یک "ماسک هیولا" جان سالم به در می برد، او مصمم به یافتن مهاجم و گرفتن انتقام می شود و ...
داستان یک دختر 28 ساله و بیهدف که پس از یک شب خوشگذرانی، لگن خود را میشکند و راهی بیمارستان میشود. در آنجا با پیرزنی لهستانی آشنا میشود که انگلیسی بلد نیست و در نهایت آشناییشان، دختر جوان بر خلاف میلاش قبول میکند تا شغل پرستاری از پیرزن را قبول کند، چرا که دوران خوشگذرانی تمام شده و دیگر وقت بزرگ شدن است.