مووی کاتیج

«کيسي رايبک» (سيگال) هم راه با برادرزاده اش، «سارا» (هايگل) براي گذراندن تعطيلات، سوار قطاري مي شوند که در مسير خود از دنور به لس آنجلس، از «راکي ماونتينز» مي گذرد. اما «تراويس دين» (بوغوسيان) قطار را به گروگان مي گيرد و براي تحت کنترل گرفتن يکي از سلاح هاي فوق سري دولت، قطار را تبديل به مقر فرماندهي خود مي کند...

گنگستری به نام بارت، دنی را از کودکی نزد خود نگاه داشته و به او آموخته تا هم چون یک سگ به دشمنانش حمله کند و در صورت لزوم آنها را بکشد. دنی وقتی با پیانیستی نابینا به نام سام آشنا می شود، شروع به شناختن زندگی واقعی می کند. سام به واسطه موسیقی دنی را با لذت هایی آشنا می کند که تا آن زمان نچشیده است. بعد از یک سو قصد به جان بارت، دنی که او را مرده می پندارد، به نزد سام می رود. سام و نادختری نوجوانش به او پناه می دهند اما بارت می خواهد سگش را پس بگیرد و..

یک بازجوی سازمان CIA فریب خورده ، وارد مهلکه ای می شود که لندن را در معرض خطر یک حمله زیست محیطی قرار می دهد...

کودکان وایکینگ روسکوا و تجلفه با خدایان ثور و لوکی سفری ماجراجویانه از میدگارد به والهالا را آغاز می کنند. با این حال، زندگی در والهالا توسط گرگ مخوف فنریر و طاق وحشیانه خدا تهدید می شود...

داستان فیلم در خصوص مادری به نام ویکتوریا می‌باشد. وی در تلاش است تا گذشته‌ی تاریک خود را پشت سر بگذارد. ویکتوریا در گذشته، منتقل کننده‌ی مواد مخدر بود. از طرفی، پلیسی فاسد و بازنشسته دختر ویکتوریا را به عنوان گروگان می‌گیرد و او را مجبور می‌کند که دوباره به انجام امور خلاف بپردازد و...

داستان یک هواپیمای ارتش ایالات متحده که در سال 1945 بر فراز جنگل سیاه آلمان پرواز کرد. ناگهان انبوهی از پرهای کلاغ آن را فرا گرفت و...

داستان پنج زندانی سیاسی کوبا که از اواخر دهه 1990 به جرم جاسوسی و قتل توسط آمریکا زندانی شده بودند و…

خانواده پارکر منزوی است و زیاد اجتماعی نیست، فرانک پدر خانواده باعث شده که خانواده اش از سنتهای قدیمی پیروی کند. در این بین، در شهرشان سیل به راه می افتد و باعث میشود این خانواده از خلوت خود بیرون بیایند…

سه دوست صمیمی به نام‌های الکسیس، ول و بورلی به سفری جاده‌ای می‌روند تا در یک فستیوال هوی متال شرکت کنند. آن‌ها با سه موزیسین دوست شده و همگی به خانه‌ی الکسیس باز می‌گردند. شبی که به نظر می‌رسید شبی جذاب و به یاد ماندنی باشد به کابوسی مرگبار بدل می‌گردد...

یک نگهبان امنیتی (نیروهای ویژه سابق) دو بچه خود را در آن روز برای کار در یک میدان بسکتبال می آورد، فرماندار، شهردار، هزاران تماشاگر دیگر و 8 تروریست آنجا هستند.